فایل فلش X.VISION مدلLE-42KD20

فایل تست شده مخصوص پارت نامبر این مدل مین برد هست .

توجّه : ((حتماً قبل از کپی برداری نرم افز از فایل اصل تلویزیون خود بکاپ بگیرد))

کد لینک خرید نرم افزار:535440

 

255/000 تومان

دُهن الحنظل الاصلی (روغن هندوانه ابوجهل اصلی)

این محصول توسط عطار پیشکسوت تایید شده است

خرید و فروش روغن های گیاهی

به صورت 500 % ارگانیک و بهداشتی به همراه برگه آنالیز عرضه می گردد...

  کدمحصول:534062

مقدار کل28عدد

2200 تومان

عسل وحشی تهیه شده از بیشها و باغات اطراف دزفول استان خوزستان

مقدار موجودی 12/6 کیلو دوازده کیلو و ششصد کرم با شاخه محاسبه شده و بدون احتساب ظرف عسل

البته همان طور که میبینید شاخه ها تا حد امکان برداشته شده

و مقدار خیلی کمی که واقعا شاخه های مانده به آسانی قابل حذف و یا بررداشتن نیست

قیمت هر کیلو عسل 800 وتمان هست

  کدمحصول:534068

مقدار کل12کیلو

800000 تومان


نوشته شده توسط : كريم شريفي

 

ضرب المثل،داستان بی اعتنا به فکرو آسایش و ذائقه و میل مهمان

این مثل را به طنز درباره میزبانی می گویند كه در پذیرایی از مهمان قصور كند یا به فكر آسایش او نباشد و بی اعتنا به ذائقه و میل مهمان، خوردنی هایی موافق میل خود در سفره نهد یا آنچه در سفره است خود، بخورد. داستان:
روزی روباهی غلاغی را به لانه خود دعوت كرد و از قبل، آشی پخت و آماده كرد. وقتی غلاغ به لانه روباه رفت. روباه پس از سلام و تعارف آش را روی تخته سنگی صاف ریخت و به غلاغ گفت: بفرمایید بخورید.« ‌غلا‎غ بیچاره هرچه نوك زد روی تخته سنگ چیزی نتوانست بخورد و منقارش به شدت درد گرفت و گرسنه ماند. اما روباه زبانش را مالید روی تخته سنگ و همه آش را خورد. بعد از تمام شدن غذا روباه رو كرد به غلاغ بیچاره و گفت:« ای رفیق شفیق! حالا بیا تا راه رفتن را به تو یاد بدهم.» و دُم غلاغ بیچاره را به دُم خود بست و بنای دویدن را گذاشت. آنقدر غلاغ را توی كوه و صحرا كشید تا از حال رفت و بعد او را از دُم خود باز كرد. پس از چند دقیقه ای كه غلاغ جان گرفت از روباه تشكر كرد و گفت: «‌ای رفیق! حلا دیگر نوبت توست كه به لانه من بیایی.»‌ و خداحافظی كرد و رفت. روز مقرر روباه درست سر وقت به لانه کلاغ رفت. کلاغ آشی را كه درست كرده بود توی بوته خار ریخت و به روباه گفت: « بفرمایید.» روباه كه نمی دانست غلاغ چه آشی برایش پخته با حرص و ولع زبانش را كشید روی بوته خار تا آش بخورد؛ كه چشمت روز بد را نبیند. خار تیغ به زبان روباه رفت و خون جاری شد و ولی در عوض غلاغ هی نوك زد به بوته و هر چه آش بود خورد. بعد رو كرد به روباه گفت: «‌ خُب، این از خوراك. حال بیا تا پرواز یادت بدهم.»‌ روباه را روی بال خود سوار كرد و به آسمان پرواز كرد. قدری كه رفت به روباه گفت: « ‌زمین را چقدر می بینی؟»‌ روباه گفت:« به قدر یك هنداونه.» باز رفت بالاتر و پرسید:« زمین را چقدرمی بینی؟»‌ روباه جواب داد:«‌دیگر نمی بینم.» غلاغ موقع را مناسب دانست و بال خود را كج كرد و روباه را از آن بالا انداخت زمین و نیست و نابود كرد.
منبع:sampadcity.com





:: موضوعات مرتبط: دنیای ضرب المثلها , ,
:: بازدید از این مطلب : 496
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 16 خرداد 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
» داستان ضرب المثل نرود میخ آهنین در سنگ 3
» ضرب المثلهای ایرانی ،ضرب المثل با حرف (ص)4
» داستان ضرب المثل هرچه می‌گویم نر است می‌گوید بدوش 5
» انواع ضرب المثل به ترتیب حروف الفبا (ش) 6
» ضرب المثل به ترتیب حروف الفبا (س) 7
» داستان ضرب المثل پوست خرسی كه شكار نكردی نفروش 8
» انواع ضرب المثل با حرف (ز) 9
» داستان ضرب المثل هر چیزی تازه‌اش خوبه، الا دوست 10
» انواع ضرب المثل , ضرب المثل های قدیمی 11
» ضرب المثل های ایرانی, ضرب المثل 12
» انواع ضرب المثل، ضرب المثل های ایرانی 13
» داستان ضرب المثل همه ی راه ها به رم ختم می شوند 14
» داستان کوتاه طنز: هنر نزد ایرانیان است و بس 12
» انواع ضرب المثل های جالب و خواندنی 13
» انواع ضرب المثل های ایرانی 14
» ریشه تاریخی ضرب المثل ستون پنجم دشمن 15
» داستان ضرب المثل کوه به کوه نمي رسد، اما آدم به آدم مي رسد.16
» داستان ضرب‌المثل «الهی که آقام آب بخواهد!»,ضرب المثل درباره تنبلی 17
» داستان ضرب المثل مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد.18
» داستان ضرب المثل مشک آن است که خود ببوید،نه آنکه عطار بگوید 19
» داستان ضرب المثل های ایرانی20
» ریشه تاریخی ضرب المثل ، ضرب المثل های ایرانی21
» داستان ضرب المثل پا را به اندازه گليم خود دراز كن22
» داستان ضرب المثل های ایرانی ،ضرب المثل23
» داستان ضرب المثل و ریشه تاریخی ضرب المثل های ایرانی24
» داستان ضرب المثل خاك به سرم، كدبانو بود مادر مادرم
» ضرب المثل های انگلیسی با معنی فارسی در مورد پول
» ضرب المثل های ایرانی , ضرب المثل 13
» داستان ضرب المثل زیراب کسی را زدن
» ضرب المثل مهمان روزی خودش را با خودش می‌آورد و بلای صاحب‌خانه را با خودش می‌برد
» داستان ضرب المثل چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است.
» داستان ضرب المثل ناخوش خر خورده
» داستان ضرب المثل ديه بر عاقله است
» ضرب المثل درخت هر چه پربارتر، افتاده تر
» ریشه تاریخی ضرب المثل عاقبت گرگ زاده گرگ شود
» ضرب المثل جوجه پاییزه می خواهد سرجوجه بهاره كلاه بگذارد
» داستان ضرب المثل،ضرب المثل خر برفت و خر برفت و خر برفت
» ضرب المثل اكبر ندهد، خدای اكبر بدهد ، داستان ضرب المثل
» ضرب المثل،داستان بی اعتنا به فکرو آسایش و ذائقه و میل مهمان
» داستان ریش گرو گذاشتن
» ضرب المثل ميمون پير
» داستان ضرب المثل علف باید به دهن بزی شیرین بیاد همه ما این ضرب المثل که علف باید به دهن بزی شیرین بی
» داستان كن فيكون شده است .
» داستان ضرب المثل هر که بامش بیش برفش بیشتر.
» ایام نوروز و ضرب المثل هایی درباره مهمان
» صد رحمت به دزدهای سر گردنه
» ضرب المثلهای آلمانی ترجمه شده
» یک صبر کن و هزار افسوس مخور
» ضرب المثل كلاه قرچي
» ضرب المثل امر مقام مافوق
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: