شیء ناشناخته و عجیب در آسمان روسیه +عکس

 تاریخ درج :  1395/01/10

به گزارش پرداد به نقل از اتاق خبر 24 : روز سه شنبه 22 مارس ویدیویی توسط یک شهروند روسی به نام ویاچسلاو گلوکین در اینترنت بارگذاری شد که نشان می داد یک  شیء عجیب  پرنده ناشناس در آسمان سن پترزبورگ به مدت دو دقیقه در آسمان معلق میباشد.

بر اساس این گزارش، این ویدیو هنگامی گرفته شده است که سه نور به صورت یک مثلث در آسمان دیده شده است. آن گونه که این ویدیو نشان داده است و در آن مشخص است این شیء نمی تواند یک هواپیما باشد چون در طول دو دقیقه ای که از آن فیلم گرفته شده است کاملا در آسمان معلق است.

با توجه به توضیحات افرادی که این ویدیو را در یوتیوب مشاهده کرده اند آنان باور دارند که این شیء یک فانوس چینی است.

جدیدترین نوشته های طنز شبکه های اجتماعی

جدیدترین نوشته های طنز شبکه های اجتماعی

نوشته های طنزِ باحال و بامزه شبکه‌های اجتماعی مثل وایبر، لاین، واتس آپ، تلگرام و وایبر ….که هموطنانمون با طنازی و شوخ طبعی بامزه خودشان ساختند را در این مطلب از پارس ناز برای شما جمع آوری کرده ایم.امیدواریم همراه با پارس ناز از لحظاتتون لذت ببرید.سعی داریم در این سری   گزیده ای از این نوشته های خنده دار  را در اختیار شما قرار دهیم که امیدواریم مورد استقبال شما عزیزان قرار گیرد.

******

۱٫ حتما شده که گوشی رو میزنی توو شارژ بعد یادت میره شارژرو اونور بزنی به برق، بعد از ٣-۴ ساعت میای، قلبت میشکنه، دیگه هیچوقت اون آدم قبلی نمیشی…

۲٫ از مراسم های قبل ازدواج می تونم عوض کردن سیم کارت رو نام ببرم.

۳٫ من وقتی از آسانسور میام بیرون می‌زنم برگرده همکف. هم اونکه تازه از راه رسیده منتظر نمی‌شه، هم قاتلام نمی‌فهمن کدوم طبقه رفتم.

۴٫ کاش نسل اینایی که بعد از مدتی باهات تماس می‌گیرن و میگن (سلام بی معرفت) منقرض بشه.

۵٫ ‏کیف یکی از اساتید ادبیات رو جلو مترو با موتور زدن با عصبانیت برگشت گفت “فرومایه ، بازگرد”.

۶٫ یه مدت هروقت از عروسی برمیگشتم خونه کت شلوارم خاکی بود. تو عروسی دستمو میخواستن بگیرن ببرن وسط برقصم میفتادم زمین تشنج میکردم که ولم کنن.

۷٫ نصف این آدما که از پیاده رو رد میشن و مغازه ها رو نگاه میکنن هدفشون دیدن ویترینا نیست. عکس خودشون توی شیشه ی مغازه‌س.

۸٫ ‏نمیدونم تو غذای هواپیما ها چی میریزن که هم بدمزش میکنه هم باعث میشه تا رسیدی اونور بگی ایرانیا بیشعورن خارجیا با شعور.

۹٫ ‏یبار حال نداشتم برم سرکار زنگ زدم گفتم پسرخالم فوت کرد فرداش رفتم دیدم بنر تسلیت زدن. انقدر شرمنده شدم میخواستم برم پسرخالمو بکشم.

۱۰٫ ‏راحتی ساخت فیلم درمورد خرمشهر اینه که احتیاج به دکور یاشهرک سینمایی نیست! دوربین وعوامل را بردار و برو خرمشهر و بساز. با زمان جنگ هیچ فرقی نکرده!

۱۱٫ ‏چه جوری با علف کشیدن به خودتون افتخار میکنید؟ والا گاو هم هر روز علف میزنه ولی قیافش ناراضی و پشیمون به نظر میاد.

۱۲٫ ‏تن آدمی شریف بود به جان آدمیت
تن آدمی شریف شد به مال آدمیت

۱۳٫ میدونین چرا تو جعبه پرتقال روزنامه میزارن؟ چون وقتی پرتقالا تو انبارن بخوننش حوصلشون سر نره.

۱۴٫ ‏خدا تو ده فرمان کل قوم حضرت موسی رو هدایت کرد، این دختر همسایه ی ما با ده فرمان پارک نمیتونه کنه.

۱۵٫ رفیقم میگفت شوهرم نمیذاره عکسمو بذارم پروفایل واسه همین عکس پسرمو میذارم. یاد دوران قاجار افتادم با زنه کار داشتن اسم پسر بزرگشو صدا میکردن.

۱۶٫ ‏باید میزاشتن مت دیمون توی همون نجات سرباز رایان بمیره، الان سالی یه دونه فیلم میسازن از یه گوشه ی کهکشان نجاتش بدن.

۱۷٫ ‏لیموها وقتی از کارای بدشون پشیمون میشن میگن لیمونادم.

۱۸٫ چیزی که در مورد موفقیت میشه قطعی گفت اینه که هیچکدوم از آدمهای موفق اینقدر جمله و مقاله در باب موفقیت نخوانده اند که شما به اشتراک میگذارید.

۱۹٫ ‏ما تو خونمون به گوجه هم میگیم گوج اینقدر که باکلاسیم، پورش که جای خود داره.

۲۰٫ ‏سیب‌های به‌عمل آمده در ری یکی از پرطرفدارترین محصولات صادراتی ایران در روسیه‌ست. و می‌دونید دیگه یه منطقه رو هم به اسم سیبری نام‌گذاری کردن.

۲۱٫ ‏شما سه هزار میلیارد تومن اختلاس کنی بری کانادا باز لذتش به پای دزدین یه کتلت از پای گاز نمیرسه.

۲۲٫ اگه انقد سینما ی ایران رو دوس دارین که نود ساعت واسش صف وایمیسین، چرا فقط تو جشنواره فجر یادتون می افته کلاً سینما وجود داره؟ عجیبید والا.

۲۳٫ صف فیلمای جشنواره فجر بزرگترین اجتماع سیگاریا تو کره زمینه.

۲۴٫ کاش این مخفف تایپ کردنتون به حدی برسه که کلا دیگه تایپ نکنین. یارو بجای madrese مینویسه mad.

۲۵٫ خود خرسا اگه بدونن به عنوان کادوی ولنتاین به هم خرس میدین قرار میذارن تو قطب شمال و همه با هم خودکشی میکنن.

۲۶٫ دختره نمره هنرش تو دبستان بالای پونزده نمیشده حالا میاد رو ناخونش طرح میزنه که‌ پیکاسو انگشت به دهن میمونه. میخوام بگم به تحصیلات نیست.

۲۷٫ وقتی اسمتونو بصورت m@h$a و شبیه این مینویسید از شدت خلاقیتتون از پای لبتاپ پرت میشم تو حیاط.

۲۸٫ ایتالیاییا یه برج دارن به اسم برج پیتزا. بنظرم ما هم اسم برج ‌میلادو بذاریم برج قرمه سبزی تا کم نیاریم.

۲۹٫ یه بار سوار تاکسی شدم راننده گفت امروز در مورد راه حل سیاسی سوریه تحلیل میکنم حوصلشو داری سوار شو نداری گمشو بیرون.

۳۰٫ بابام همش مستند حیوانات نگاه میکنه تازه تکرارشم میبینه. انگار قراره تو تکرارش شیر گیاهخوار بشه و آهو رو نخوره.

۳۱٫ تو کانال “دلخوشی و زندگی آرام” جوین شدم، بعد همکارم زنگ زد گفت فردا ده میلیون چک داریم، سریع لفت دادم تلگرامم پاک کردم.

۳۲٫ شجریان میره پای کنسرت به مدیر برنامه هاش میگه داداش اهنگ شروع شده هنوز متن نرسید؟ میگه تو راهه داداش یه نیم ساعت چهچه بزنی میرسه.

۳۳٫ خدایا ممنونم ازت، نه به خاطر سلامتی و خونواده و وضعیت مالی، ممنونم ازت به خاطر اینکه کیمیا تموم شد.

۳۴٫ من اگه همین الانم زلزله بیاد با باقیمونده غذایی که لای دکمه های کیبوردم هس میتونم یه ماه زیر آوار زنده بمونم.

۳۵٫ دقت کردین وقتی یکی بهتون میگه : “میخوام یه سوال ازت بپرسم، راستشُ بگو”. یاد تمام کارای بدی که کردین میوفتین؟

بامزه ترین جوکهای اسفند ۹۴

جالب ترین شوخی های خنده دار شبکه های اجتماعی

تو دی لینک

جالب ترین شوخی های خنده دار شبکه های اجتماعی

نوشته های طنزِ باحال و بامزه شبکه‌های اجتماعی مثل وایبر، لاین، واتس آپ، تلگرام و وایبر ….که هموطنانمون با طنازی و شوخ طبعی بامزه خودشان ساختند را در این مطلب از پارس ناز برای شما جمع آوری کرده ایم.امیدواریم همراه با پارس ناز از لحظاتتون لذت ببریدسعی داریم در این سری مطالب گزیده ای از این نوشته های طنز باحال را در اختیار شما قرار دهیم که امیدواریم مورد استقبال شما عزیزان قرار گیرد.

******
۱- ‏یه معلم داشتیم دبستان اومد کلاس گفت کیا حاضرن درس بپرسم ازشون؟ هر کى دستشو برد بالا رو فرستاد بازى. بعد ماهارو سلاخی کرد. تو گوانتانامو دوره دیده بود.

۲- ‏ﺳﺮﯾﺎﻻﯼ شبکه ﺁﯼ ﻓﯿﻠﻢ ﺍﻧﻘﺪﺭ ﻗﺪﯾﻤﯿﻪ ﮐﻪ وقتی میبینم همه اش استرس اینو میگیرم که ﻣﺸﻘﺎﻣﻮ ﻧﻨﻮﺷﺘﻢ و ﺗﻤﺮﯾﻨﺎﯼ ﻋﻠﻮﻡ ﺭﻭ ﻫﻢ ﺣﻞ ﻧﮑﺮدم.

۳- ‏یعضی آرایشگرا یه جور پشت چشم عروس ها رو نقاشی میکشن که باس رو گونه های عروس رو امضا کنی بنویسی ۲۰ یه چاپ صد آفرین هم بچسبونی.

۴- بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم/ فک نکن یاد تو بودم کار نداشتم ول می گشتم.

شوخی‌های جالب شبکه‌های اجتماعی (۲۲۴)

۵- کم کم در حاشیه مهران مدیرى داره میشه ٣٠ دقیقه پشت صحنه ، ١٠ دقیقه جلوى صحنه.

۶- ‏دیجیکالا شعور نیاورده یکم بخرین پشت چراغ بوق نزنین؟

۷- ‏دل من ناوگان هوایی ایران و چشم تو ایرباس A380، تا کی انتظار امدنت را بکشم؟

۸- آقای مجری: پسر عمه زا بیا اینجا
پسر عمه زا: غلط کردم
آقای مجری: مگه چیکار کردی:
پسر عمه زا: نمی دونم بستگی داره کدومشو فهمیده باشی

۹- نخ دندون اورال بی ۱۷ هزار تومن! آخه آدم عاقل با این نخ، غذای لای دندونش رو پاک میکنه؟ با این نخ باید لباس بدوزی برای عروسی.

۱۰- تابستون یه نم بارون میاد میگن “امسال زمستون سردی داریم” زمستون یخورده هوا آفتاب میشه “تابستون سال دیگه جهنمه”. غیرسیاسی ترین جمله راننده تاکسیا.

۱۱- دیگه تحریما رو برداشتن چرا یحی گل محمدی برنمیگرده به فامیلی اصلیش یحیی دانمارکی.

۱۲- این رابطه هاتونو که کات میکنین خیلى سریع یه جاى دیگه پیست میکنین، آفرین!

۱۳- میخوام یه طرحی رو به عزرائیل ارائه بدم به این شرح که هیچوقت گلودرد نگیرم به جاش روز هایی که قرار بوده گلو درد بگیرم رو از آخر عمرم کم کنه.

۱۴- دوستان توجه داشته باشین من واسه ولنتاین دو سه هفته ای نیستم دارم می رم آرژانتین. اگه کسی کاری داشت بیاد ضلع غربی میدون آرژانتین اونجا خرس بساط کردم.

۱۵- با دیدن گونه جانوری جوراب دریایی مطمئن شدم اگه دانشمندا یه مقداری بیشتر تحقیق کنن گونه جانوری باب اسفنجی رو هم پیدا می‌کنن.

۱۶- ‏نمیدونم چرا همش حس میکنم اینا همش مقدمه س هنوز اصل زندگیم شروع نشده. هی منتظرم اصلش شروع شه!

۱۷- ‏سلام ایران سلام نانوا سلام سنگک سلام مردم تو صف، من یه ایرانی ام دو تا نون بده، خدافظ ایران.

محسن حاجیلو یه صبح عادی تو نونوایی :))

۱۸- ختم بابا بزرگم کسی نوار قرآن پیدا نمی کرد، من یه نوار از مدرسه داشتم دادم، وسط گریه و زاری ملت، یهو می گفت، درس شانزدهم، سوره ی …

۱۹- ‏شکسته عشقی یعنی من عاشقه گلابی ام ولی گلابی اصن نمیدونه عشق چیه.

۲۰- ‏یکی از عوامل خالی شدن زودهنگام باتری موبایل، همراه ندا‌شتن شارژره. یعنی اگه شما شارژر همرات نباشه موبایلت استرس میگیره زودتر خالی میشه.

۲۱- ایدئولوژی بعضی خانم ها در آرایش کردن همان ایدئولوژی نقاشی های دوران مهد کودک است. جای سفید در صفحه باقی نگذارید.

۲۲- من شخصا از آقای روحانی تقاضا دارم وقتی از ایتالیا برمیگرده، حمید معصومی نژاد رو با خودش بیاره لااقل پدر و مادرشو ببینه؛ الان ۴۰ ساله اونجاست.

۲۳- شما هم دقت کردین پوریا پورسرخ تو فیلما هر وسیله ای رو میخواد نگه داره یجوری میگیره که جلوبازوش معلوم شه؟

۲۴- یه بار معلم ازم پرسید قدیمی ترین حیوون جنگل کدومه؟ گفتم: گورخر. گفت: چرا؟ گفتم: چون سیاه سفیده. گفت: برو جلو دفتر زنگ بزن اولیات بیان.

۲۵- دیشب دزد اومده بود خونمون داشت می گشت، بلند شدم گفتم دنبال چی می گردی؟
گفت: پول
گرفتم خوابیدم
بعد گفت حالا که اینطور شد مودم رو می برم
هیچی دیگه نصف شبی رفتم پول واسش کارت به کارت کردم

۲۶- یه بار سوار تاکسی خط فرودگاه شدم گفتم please take me to the airport. یارو گفت دفعه بعد خواستی خودتو خارجی جا بزنی قبلش به فارسی نگو خسته نباشی.

۲۷٫ از شرایط زن گرفتن یه شاخه نباتشو دارم فقط.

۲۸٫ برای دوستانی که یک هفته ای توقع دارن پنج شیش کیلو وزن کم کنندعرض شود که:
دوستم به روزگاران چربی نشسته برتن
بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران

۲۹٫ ‏لباس هنرمندا تو جشنواره ی فجر به حدی ضایع و مسخره اس که اگه رو دیوار مهربانی بذاریشون به نیازمندا توهین کردی.

۳۰٫ تو گواهی فوت علت مرگ رو مینویسن تو گواهی تولد چرا علت تولد رو نمینویسن؟ مثلن حماقت والدین.

۳۱٫ تایوان زلزله اومده ۶٫۴ ریشتر کلی ساختمون اومده پایین فقط ۱۳ نفر مردن، یه سری تو محل ما یه ساختمون نیمه کاره خود به خود اومد پایین ۲۰ نفر مردن.

۳۲٫ تنها جایی که تو زندگیم ازش دست خالی برنگشتم دماغم بود.

۳۳٫ زاویه ی خوب من تو عکس زاویه ایه که صورتم توش معلوم نباشه.

۳۴٫ ‏توی عروسی های ایرانیا مظلوم ترین فرد اون بچه ایه که دوتا خیار دستشه داره میره بیرون، همه فکر میکنن واسه خودش برداشته ولی در حقیقت واسه داییش و شوهر خالش که اون بیرون خلوت کردن داره میبره.

۳۵٫ ازتاکسی پیاده شدم که مسافر قبل من پیاده شه دوباره که نشستم تو تاکسی، سلام دادم :)) کاش چندبار دیگه سلام میدادم لااقل فکر میکردن آلزایمر دارم.

آموزش تصویری مدل جدید سبزه عید ۹۵

پیک ایران به نظر می رسد این بدترین زمان برای مسافرت یک شهروند اهل عربستان سعودی به ایران باشد. حالا اگر یک شهروند عربستانی به ناگهان تصمیم گرفته باشد در ایران زندگی کند، احتمالاً هیچ کس این تصمیم را عاقلانه نداند حتی بسیاری از خود ایرانیان. به گزارش جام جم آنلاین ، اما یک دختر سعودی تصمیمش را برای درس خواندن در ایران گرفته است سارا مصری حدود از ده ماه پیش به ایران رفته است و پنج ماهی نیز هست که در یک وبلاگ از تجربیات خود به عنوان یک سعودی در ایران مینویسد.   سارا یک دختر اهل عربستان سعودی است و حدود 10 ماه است که در رشته «مطالعات ایران» در تهران مشغول به تحصیل است.   او به تازگی وبلاگی راه انداخته است به نام «یک سعودی در ایران» و از تجربه زندگی یک دختر اهل عربستان سعودی در ایران در آنجا به زبان انگلیسی می نویسد.   در این وبلاگ به سختی می توان کوچک ترین نکته منفی ای درباره ایران یافت حتی وقتی از سارا درباره یک تجربه منفی در ایران طی این 10 ماه می پرسیم می گوید:«الآن چیزی به ذهنم نمی رسد بگذار کمی فکر کنم…»   سارا در آخرین پست خود در وبلاگش که پس از اتفاقات حج و کشته شدن بیش از 400 ایرانی در منا انجامیده است نوشته است: «اینجا برای هیچ کس اهمیت ندارد که من اهل عربستان هستم، در این مدتی که اینجا زندگی کرده ام حتی برای یک نفر هم اهمیت نداشته است که من سنی هستم.» «غمگینم که بیش از این نمی توانم دیگران را در رابطه با ایران مطلع می کنم».   سارا در گفتگو با ناظران درباره تجربه زندگی 10 ماهه یک «سعودی» در ایران می گوید: کشور ایران و فرهنگ آن همیشه برای من جالب بوده است من در لندن درباره تاریخ و فرهنگ ایران مطالعه می کردم اما روزی به این نتیجه رسیدم برای یافتن واقعیت و لمس چهره واقعی ایران باید به این کشور بروم و آن را همان طور که هست کشف کنم.   زمانی که تصمیم گرفتم کارم را در لندن رها کنم و برای درس خواندن درباره ایران، به ایران بیایم، بسیاری از اعضای خانواده و دوستانم با این کار موافق نبودند، در واقع مخالف بودند و به من توصیه می کردند دست به چنین کاری نزنم. خب می توان آنها را به نوعی درک کرد. تصاویر و اخباری که معمولاً در رسانه ها از ایران منتشر می شود تصاویر مثبتی نیست.   اما تجربه من طی 10 ماه گذشته بسیار مثبت بوده است. مردم بسیار مهربان هستند و برخورد بسیار خوبی دارند. اول به خاطر لهجه فارسی حرف زدنم فکر می کنند که من هندی هستم و وقتی می فهمند که اهل عربستان سعودی هستم، کنجکاوی شان گل می کند که من اینجا چه کار می کنم؟ آیا از کشورشان خوشم می آید و در کشورشان تجربیات خوبی داشته ام یا نه.   من اینجا بسیار مسافرت می کنم. شهرهای زیبای زیادی را دیده ام با مردمشان آشنا شده ام و دوستان خیلی خوبی پیدا کرده ام. درس خواندن نیز تجربه خوبی است و پیشرفت خوبی در درس و زبان فارسی کرده ام.    واقعیت این است که مردم اینجا اصلاً توجهی به اینکه من سعودی هستم ندارند. گاهی که می فهمند من سعودی هستم تعجب می کنند چرا که اکثراً آنها هیچ گاه یک سعودی در زندگی شان ندیده اند و سپس سؤال ها آغاز می شوند که اینجا چه کار می کنی؟ و ایران چه طور است، واقعاً باید بگویم هیچ تجربه منفی ای نداشته ام. اما تجربه مثبت خیلی…   مثلاً یک بار کیف پولم را با مقدار زیادی پول و تمام مدارکم مانند گواهینامه انگلیس و کارت شناسایی عربستان گم کردم. تمام دوستان و حتی پلیس گفتند که پیدا شدنش تقریباً غیرممکن است اما بعد از چند روز یک خانم با من تماس گرفت و گفت کیفت را نمی خواهی؟ او همسر راننده تاکسی بود که من کیفم را در آن جا گذاشته بودم. چند روز طول کشیده بود که بتواند با استفاده از کارت های در داخل کیفم ردی از من گیر بیاورد.   مسلماً افراد نژادپرست همه جا وجود دارند اما من با آنها رو به رو نشده ام. من می دانم که در ایران نیز مانند همه جا این افراد وجود دارند، مسلماً در جریان مشکلات بین ایرانیان و اعراب از گذشته تاکنون هستم و گاهی با دوستان ایرانیم در این رابطه با هم گفتگو می کنیم، اما من به شخصه اینجا مشکلی نداشته ام.     تنها مسئله، نکته ای است که برای همه خارجی ها امکان دارد رخ دهد. مسئله دیوار زبانی که در ابتدای ورود به ایران برای گرفتن تاکسی و خرید و… دچار مشکل می شویم. تنها نکته ای که شاید باید بگویم این است که به مدت 3 ماه کامپیوتر اپل من خراب بود و چون نمایندگی اپل در ایران وجود ندارد برای تعمیر آن با مشکل مواجه بودم.   حتی بعد از اتفاقات منا هم من تجربه منفی ای نداشته ام. گاهی مردم وقتی متوجه می شوند من عربستانی هستم از من می پرسند که واقعاً چه اتفاقی افتاده که خوب من اطلاعی ندارم اما هیچ گاه هیچ ایرانی ای در این مدت کوچک ترین مشکلی برای من ایجاد نکرده و یا نامهربانی ای نکرده است.   پس از اتفاقات حج، یک بار در غذاخوری دانشگاه من می خواستم دوغ بخرم، یکی از دوستانم به شوخی به فرد فروشنده گفت که این عربستانی است به او چیزی نفروش. خب او منظوری غیر از شوخی نداشت. پس از آنکه آن دوستم رفت. یک خانم به مدت 5 دقیقه تمام از من به خاطر شوخی دوستم عذرخواهی می کرد. من برای او توضیح دادم که آن آقا دوست من است اما آن خانم معتقد بود حتی چنین شوخی ای هم نباید صورت بگیرد.   هدف من از نوشتن وبلاگ درباره تجربیات هر روزم در ایران در واقع این است که بین دو ملت پل بزنم تا مردم ایده و تفکرات و تصورات خود را از دیگری بر اساس واقعیت بسازند.   تصویری که من از ایران ارائه می دهم با تصویر و تصوری که در عربستان و کشورهای دیگر وجود دارد بسیار متفاوت است. اکثر واکنش ها به نوشته ها و تجربیات خوب من از ایران بسیار مثبت بوده است هرچند گاهی واکنش های منفی نیز وجود دارد. البته من از دیدن هر واکنشی چه مثبت و چه منفی خوشحال می شوم.   اما نکته ای هست که من را غمگین می کند و آن این است که چرا توانی بیش از این ندارم تا مردم بیشتری را از واقعیت ایران آگاه کنم و این فاصله ها را هر روز کمتر و کمتر کنم.